همهچیز ۱۰ سال قبل و از مراسم قدردانی خادمان دهه آخر صفر شروع شد. زمانیکه به این مراسم دعوت شد، گویی تلنگری خورد. با آنکه تا آن روز به زائران خدمت میکرد، به این فکر افتاد که برای زائر امامرضا (ع) قدمی بزرگتر بردارد. حالا او در مسیری که باید، قرار گرفته است و همه عوامل دستبهدست هم دادهاند تا کارها بهسرعت پیش برود.
او زمین سههکتاری را که از پدرش به ارث برده در این راه وقف کرده است. احمد مروی و برادرانش با ساخت ایستگاه استقبال از زائر امامرضا (ع) در جاده قدیم نیشابور، گروه زیادی از خادمان حرم رضوی و مردم را پای خدمت به زائر امامرضا (ع) کشاندهاند؛ مثلا معماری که به گفته خودش بیستسال قبل در عالم رؤیا دستور ساخت این بنا را گرفته، بهرایگان برای ساختوسازهای اینجا آمده است.
یا دیگر خیرانی که دغدغه تهیه غذا و پذیرایی از زائران را رفع کردهاند. حالا در آستانه دهسالگی برپایی این ایستگاه، مروی خاطرههایش را که مرور میکند، میبیند هیچچیز جز عنایت خاص خود اماممهربانیها برای سرگرفتن کارها نبوده است و میگوید: امام رضا (ع) خودش هوای زائرش را دارد.
احمد مروی ساکن محله پروین اعتصامی، ۵۸ بهار را پشت سر گذاشته. او از سال۹۳ کمر همت بسته و این ایستگاه را برای خیل مشتاقان حرم رضوی برپا کرده است. کارش تعمیر ماشینهای سنگین است و درکنارش به بارگاه امامرضا (ع) خدمت میکند.
او داستان ساخت این ایستگاه را به دهه آخر صفر سال۹۲ مربوط میداند؛ زمانیکه توسط دکتر حسین منصف که از همکشیکهایش در حرم رضوی است، به مراسم «تقدیر از خدمترسانان به زائران دهه آخر صفر در حرم رضوی» دعوت شد.
هنوز از این دعوت شگفتزده است؛ زیرا به گفته خودش، کار خاصی نکرده بود که در این مراسم حاضر شود. او میگوید: از دکتر پرسیدم چرا اسمم را برای این مراسم رد کرده است. او در پاسخ گفت «انگار به دلم افتاده بود که اسم تو را بگویم.» با خودم گفتم تقدیر و تشکر از کاری که نکردهام! خود امامرضا (ع) میداند خدمتی انجام ندادهام.
مدتی دنبال چرایی این اتفاق بوده است، تا اینکه شبی همراه دوستش به زمینی که بعداز روستای دهغیبی داشتهاند، میرود. غروب به سر زمینشان میرسند. در بلندترین قسمت که مشرف به شهر است، میایستد.
گنبدهای طلایی حرم امن رضوی را میبیند و به رسم ادب، دست بر سینه میگذارد؛ سلامی از راه دور به امام مهربانیها میدهد. در یک لحظه دلش میلرزد و با خودش میگوید که اینجا بهترین مکان برای پذیرایی و استقبال زائران است. مگر غیر از این است که اینجا تپه تاریخی سلام است؟ این سرآغازی برای مروی میشود تا برای برپایی ایستگاه استقبال از زائر اقدام کند.
مروی حالا در همان مکان ایستاده است. با دستش دکل فشار قوی برق را نشانمان میدهد و میگوید: حالا روز است و باتوجهبه ساختوسازهایی که انجام شده است، گلدستهها دیده نمیشود. شب که باشد، گنبد و گلدستهها از اینجا بهخوبی دیده میشود. همان ۱۰ سال قبل در آن شب سرد که گنبد را دیدم، به دلم افتاد باید کاری برای زائر امامرضا (ع) انجام بدهم.
همان شب به هر زحمت و سختی بوده، به رسم شروع خجسته برای هدفی که در سر داشته است، چراغی را در دل تاریکی شب روشن میکند. از فردای آن روز، عزمش را جزم میکند و بهدنبال کارهایی که لازم بوده است، میرود.
از همان سال۹۳ با کمترین امکانات، پذیرایی از زائر را شروع میکند. حالا هر زمان که زائران به این ایستگاه میرسند، با آب سرد، چای، آبمیوه، کیک، صبحانه، ناهار یا شام، بسته به اینکه کدام وعده را میهمان این ایستگاه باشند، پذیرایی میشوند.
حمد مروی برادر حاجاحمد است. او از همان لحظه اول پای کار ساختوساز این ایستگاه بوده است. صبحها قبل از اینکه به سر کارش برود و عصرها بعداز پایان کارش بهطور حتم، سری به این ایستگاه میزند. این برنامه همیشگی محمد است. حالا که صحبت از آمادهسازی زمین برای ساخت ایستگاه میشود، او رشته کلام را به دست میگیرد.
او و برادرش در همه این سالها عنایتهای خاص امامرضا (ع) را در کارشان با گوشت و پوست و استخوان درک کردهاند. محمد میگوید: زمین هموار نبود. برای پرکردن گودیاش حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ کامیون خاک آوردیم و خالی کردیم. تا زمین هموار شود و بتوانیم ایستگاه استقبال از زائر را در اینجا برپا کنیم. در همه این ده سال تلاش کردیم بخشی از آن را بسازیم.
محمد به درختان جوانی که در محوطه کاشته شده است، اشاره میکند و برایمان توضیح میدهد که همه درختان را خودشان کاشتهاند، آبیاری کردهاند تا سایهای باشد برای زائران، تا باقیالصالحاتی باشد برای او و برادرش.
محمد مروی، یکی از کارهایش، نظارت بر کارهای ساختمانی این ایستگاه نیمهتمام است. او میگوید: هر روز به اینجا سرکشی میکنم تا ببینم کارگران چه مصالحی کم دارند تا تهیه کنم. غروب هم که میآیم، پولشان را تسویه میکنم.
او سالانه حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونتومان برای ساختوساز و پذیرایی از زائر در اینجا هزینه میکند.
محمد مروی هزینههای امسال پذیرایی از زائر را حدود یکونیم میلیارد برآورد میکند.
او معتقد است که همه دست به دست هم میدهند و بهترین را برای زائران رقم میزنند. او ادامه میدهد: هزینهها از قبل توسط خیران تقبل شده است؛ برای مثال یکی از خیران یک کامیون آب معدنی، دیگری گوشت و برنج، کفش، چای و قند و... را تقبل کردهاند.
آنها اشاره میکنند که دغدغه تهیه غذا و پذیرایی از زائر را ندارند؛ زیرا همهچیز خودش جفتوجور میشود.
احمدآقا هم از خاطره دیگری درخصوص راهاندازی ایستگاه یادش میآید و برایمان اینطور نقل میکند: خیلی وقتها ناخواسته کارها پشت گوش میافتد، اما خود امامرضا (ع) راه را هموار میکند. میخندد و میگوید: شاید هم امامرضا (ع) گوشم را میکشد که کار زائرش را به تأخیر نیندازم و اینطوری کار را یادآوری میکند.
یادم میآید میخواستیم برق بیاوریم. در اداره برق گفتند «آنجا بیابان است؛ برق میخواهد چکار! حالا که اصرار میکنی نامه بزن.» دیدم نامه وقتگیر است و روند اداریاش زمان میبرد. با خودم گفتم باشد برای زمان دیگری تا آشنایی پیدا شود و برای این موضوع اقدام کنم. چند روز از این ماجرا گذشت. کشیک حرم بودم که همان کارمند اداره برق را در حرم رضوی دیدم. با هم احوالپرسی کردیم. از نامه پرسید و گفتم نامهای تهیه نکردهام.
دو روز بعد از دیدارشان در حرم، کارمند اداره برق و رئیسش به ایستگاه استقبال از زائر میآیند. رئیس دستور انشعاب برق میدهد، بدون اینکه مروی نامهای نوشته یا درخواستی داده باشد. آنها روشنایی را با کمترین مشکل به ایستگاه میآورند.
مروی میگوید که هیئتامنای اینجا از خادمان حرم رضوی و ناظمان هشتکشیک تشکیل شده است و او و برادرش جزو مؤسسان آن هستند. از زمان ساخت ایستگاه، خادمان حرم رضوی در دهه آخر صفر برای خدمترسانی به زائران میآیند و هرکاری از دستشان برآید، انجام میدهند. او میگوید: بسیاری بدون اینکه بخواهند نام آنها جایی بیان شود، برای هزینه پذیرایی از زائران یا در هزینههای ساخت اینجا مشارکت میکنند.
واضح است که خودش هم برای ساختوساز و پذیرایی از زائران هزینه میکند. هنگامیکه پرسشمان را مطرح میکنیم، او میگوید: راستش را بخواهید تابهحال حسابوکتاب نکردهام. دفتری هم ندارم که یادداشت کنم.
از اول کار، خود آقا امامرضا (ع) همه کارها را درست کردهاند و هیچوقت کارمان لنگ نمانده است. هیچوقت خجالتزده زائر نبودهایم. بالطبع در این کار، همسرم و همراهیاش نقش پررنگی داشته است. من زمان زیادی در ایستگاه هستم و همسرم نهتنها شاکی نیست، بلکه خودش هم یکی از خدمتگزاران به زائران است.
هر روز که به این ایستگاه میآیند، نسبتبه روز یا ماه قبل کاملتر شده، اما هنوز کار ساختوساز تمام نشده است. به قول احمدآقا کار لاکپشتی پیش میرود، اما قطع نمیشود. او ما را با محمد خالقی، معمار ایستگاه، آشنا میکند. خالقی سخت مشغول صحبت با کارگران است، چون قرار است دارالشفا را تا قبل از ازدحام روزهای آخر صفر کامل کنند.
کارش که سبکتر میشود، برایمان توضیح میدهد قبل از اینکه کار این پروژه شروع شود، دستور ساختش را گرفته است. او میگوید: حدود بیستسال پیش، مشکلی داشتم که به دست مهربان امامرضا (ع) رفع شد.
خالقی تنها با مروی سلام و علیکی داشته و نمیدانسته ایستگاه کجاست.
بهطور اتفاقی مروی به او از ایستگاه میگوید. خود محمدآقا تعریف میکند: با حاجاحمد آمدم اینجا. هنوز چیزی ساخته نشده بود. یک چراغ اینجا روشن بود و تمام. به یکباره یاد آنچه دیده بودم و دستور ساختش را داشتم، افتادم. به حاجاحمد گفتم خودم برایت میسازمش.
ازهمان سال۹۳ همراه این خانواده شده و بدون گرفتن دستمزد شروع به کار کرده است. او درباره مشخصات این پروژه توضیح میدهد: مساحت کل ایستگاه حدود سههکتار و مساحت کل بنا ۱۲۰۰ مترمربع است. بخشهایی که برای این مکان در نظر گرفته شده، دو سالن مجزا برای بانوان و آقایان، سالن غذاخوری، آشپزخانه، سردخانه، چهلچشمه سرویس بهداشتی و حمام، نمازخانه، فضایی برای فوریتهای پزشکی، فرهنگی و اداری است.
در حال حاضر، بخشی از سوله برای اقامت زائران و تعدادی از سرویسهای بهداشتی و آشپزخانه آماده شده است.
محمدآقا میگوید: پروژه بزرگی است و خانواده مروی و سایر خیران هزینه میکنند، اما نیاز است که خیران بیشتری پیشقدم شوند تا زودتر بتوانیم این پروژه را تمام کنیم و دراختیار زائران قرار دهیم.
پشت چرخ خیاطی صنعتی نشسته و درحال دوختن برزنتی برای سایهبان است. مهدی وفایی، کارش تشکدوزی ماشینهای سنگین و مغازهاش در شهرک صنعتی طرق است. از دوستان قدیمی احمدآقاست که از همان سالهای اول ساخت ایستگاه، کنار دوست قدیمیاش ایستاده و هرجا نیاز به کمک بوده دریغ نکرده است. خودش هیئتی است و از دوره نوجوانی در هیئتهای مختلف خدمت کرده است، اما از هنگامیکه دوستش ایستگاه را برپا کرده است، بیشتر وقتش را در دهه آخر صفر در اینجا میگذراند.
وفایی میگوید: هیچ وقت فکر نکردم که از کارم عقب میمانم یا درآمدم کم میشود. معتقدم هر قدمی که برای رفاه زائر و خشنودی امامرضا (ع) بردارم آنها از خزانه غیب جواب کارم را میدهند. او در این سالها اتفاقهای بسیار زیبایی را از کرامت و عنایت امام مهربانیها دیده است.
* این گزارش سه شنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ در شماره ۴۰۳۴ شهرآرا محله منطقه ۷-۸ به چاپ رسیده است.